کلاس آخر

یک کلاس مانده است و آن آخرین نگاه خداوند است.

دختر مقدس

مدرسه باز بود و من منتظرش؛

دختر خوبی بود 

از آن دخترایی که می توان روی اسمش قسم خورد

و او را با نام مقدس یاد کرد؛

دختر مقدس، میانه ی خوبی با عاشقی نداشت

معتقد بود، مرد فقط برای شهوت به زن نزدیک می شود

حق هم داشت، در این زمانه کو مرد؟

سعید این حرف ها را به خواهرش می گفت

و من از زبان مدیر مدرسه این حرف ها را شنیدم که می گفت:

بهار دیگر بهار نیست

زمستان است

زمستان است.

چه زیبا😊

سایت قشنگی دارید؛) 

نگاهتان زیباست
متشکرم.
پنجشنبه ۹ مرداد ۹۹ , ۱۶:۰۲ قدرت، چیزی که به دنبالش هستید

بسیار زیبا🌸🌸

فدای نگاه زیباتان

سپاسگزارم.

بسی زیبا..

نگاهتان زیباست
سپاسگزارم.

در این زمانه کو مرد ؟ 

خب راستش مردی و مردانگی خیلی وقته 

از بین رفته ، یادش بخیر 

بهار هم که دیگر رخی نشان نمیدهد، 

زیبا تفسیر کردید

فدای نگاه و دل زیباتان

متشکرم.

چه زیبا و با احساس 

اشعار قشنگی انتخاب شده . خیلی ممنون از اشتراک گذاری 

سپاسگزارم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین نظرات
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث تر
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan