بالا دست زیاد است
زیر دست فقط خودکار است
خط می کشم
آه می کشم:
دوران کولرهای گازی و یخچال های بادی زیاد چنگی به دل نمی زند؛
کمانت را بکش سینه ی من آماده است
خداوند تیر بلا نمی بارد
بلا را کسانی می بارانند که شیهه ی اسب لگام گسیخته شان راحت طلبی است
مرگ بر حاکمان تزویر
درود بر ابو تراب امیر
که عدالت نام شد به روز غدیر
آب می نوشم از دست آن پیر
الموسوی بود و معرفتش عالم گیر:
ضرب می کنم و در ضربان حماقتت کوک می کنم بی عدالتی اصلاحاتت را
این دولت کلید فاجعه ی تمام تاریخ حکومت ها است
روحانی کبیر می فرمایند:
حکومت کلید ارباب حکومت ها است
تاریخ چوپان دروغگو هم بهترین تاریخ است؛
من کارم از صلوات گذشته است
تیر غیب می زنندم هر دم
و می گویند خوزستانی مرد خدا است
ای ماهیگیر دریای معرفت
که ولایتت مدام است
کمی از صیدت را به ما بده
من قول می دهم
که ماهی ات را با پیاز بخورم.
- سه شنبه ۵ مرداد ۰۰