کلاس آخر

یک کلاس مانده است و آن آخرین نگاه خداوند است.

هفت مَن

«

سه سال از مرگِ پدرش گذشته بود

مادرش به اصرارِ خانوداه اش دوباره ازدواج کرده بود

علی سیزده سال دارد

او با عمویش عباس زندگی می کند.

»

تقریرِ مویزه ی ایّام، مثنوی هفت مَن می طلبد

اَختران بالا دست، کام دهِ دیگرانند

من نفرینِ دُنیای ام عالَم گیر است

دستگیرِ پا منبری را پا می کوبم.

هم جالب و هم غمناک..
با  تشکر از حضورتون.
سلام
تقریرِ مویزه ی 
این یعنی چی؟؟
دو قطعه است
که هر کدام مکمل هم هستند
در اصل یک چیزند
که معنی شده اند
یکی نثرگونه و دیگر ادبی
که ادبی و نثر یک چیزند

اشاره دردآلود بودن این جهانه

با تشکر از حضورتون.
سلام
ممنون بابت توضیحات تون ولی باز هیچی سر در نیاوردم...
سلام
یعنی اگه بخام از درد در این جهان بگم میشه مثنوی هفت من

با تشکر از حضورتون.
سلام
ممنون بابت توضیحات تون ولی باز هیچی سر در نیاوردم...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین نظرات
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث تر
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan