من هپروتی ام!
کسی که اهل بخیه باشد، می داند جنس چیست
جادوگرِ درِ رحمت نیستم؛
دزد را دوست دارم، خدا را هم دوست دارم
من پلوی ام، امّا چرب دوست ندارم
گاهی سرآشپزِ محترم، سُس چاشنی مرغم می کند
من در رکابِ ابلیسم
برای آقای محترم، کفِ مجلسی می زنم
ستاره هایش را که چیدند رفت و در یک بقالی مشغول شد
خُب می گویند، خدا روزی رسان است
من می گویم، خدای من، دولت من است
دولت من گاز رسانی می کند، آب رسانی می کند، برق رسانی می کند، خلاصه، همه چیز رسانی می کند
اَجل مهلت تَفرُّج نمی دهد یعنی تا بخواهی نفسی چاق کنی باید بروی؛
این خنده ها از شکم سیری نیست
همه چیز گران شده است
همه چیز، این آقایان محترم یا خائنند و یا جاهل؛
تنظیم مُناسباتِ بازاری کارِ یک شب است
ما اهل عمل نیستیم، اهلِ بخیه ایم، بخیه.
- چهارشنبه ۱۰ آذر ۹۵