گفتند:
ازدواج کن!
ازدواج کردم
""" هر روز غُر غُر می کند
و من هر روز عاشقش می شوم """
زندگی رسمِ ناخوشایندی دارد؛
گاه سیلی ات می زند، گاه شاباشَت می دهد
و من به هر دو رفتارَش راضی ام.
- پنجشنبه ۱۹ بهمن ۹۶
یک کلاس مانده است و آن آخرین نگاه خداوند است.
گفتند:
ازدواج کن!
ازدواج کردم
""" هر روز غُر غُر می کند
و من هر روز عاشقش می شوم """
زندگی رسمِ ناخوشایندی دارد؛
گاه سیلی ات می زند، گاه شاباشَت می دهد
و من به هر دو رفتارَش راضی ام.
به خواب های گران
و به دریاهای بی کران، سوگند یاد می کنم
دوست دارم با تو باشم و با تو، تو باشم.
در این دنیایِ تخته ای،
من شلنگ تخته....
من فراری نیستم؛
سهمم از عدالت شد:
بیست و دو شش هزار تومان،
بعضی از همسایه ها شد، صفر تومان،
""" زنده باد خرما!
زنده باد همبرگر!
زنده باد خیار شور! """
من آن خاکم که روزی چمران و جهان آرا بر آن قدم زدند و آسمانی شدند؛
من دلم خون است؛
دل که خون باشد، استخوان تومانی به کارش نمی آید
""" مداراس آهنگ و رقص درس می دهند
مجلس قایم باشک بازی می کند
و چلچراغِ وطن هر روز ریشش را سیاه و سفید می کند
مسئله ی آقای رئیس جمهور ریش است و پاچه های هنرمندِ سینما؛ """
در این سفر، من توشه ام "" یک پیاله شیر است که آن را به سید علی "" بخشیده ام
ما مردم همان چاهیم که علی (ع) اسرارِ نهانش را در آن می گفت،
و چه دلِ خونی دارد چاه از خودی ها، از خودی ها، از خودی ها.
جهنم چیست؟
""" ما به دروغ هایمان مبتلاییم
دروغ می گوییم و زندگی می کنیم
حاصل دسترنجِ بشر چه شد؟ """
دروغ.
زنده باد مردِ خدا که عشقش خداست؛
""" زمزم گر ز پای اسماعیل جاریست
ابراهیمِ خرابات ما سیّد علیست """
نورِ چشمِ من، من مردمم، مباد به تنهایی، مباد به تنهایی!
جهان در آرزوی چیستی؟
""" تمام آرزوها شد، ایران
تمام آرزوها شد، ایران """