کلاس آخر

یک کلاس مانده است و آن آخرین نگاه خداوند است.

عشق و تصادف

پریسا، نگین، بهار، زینب، کریمه

و

ناهید، مه لقا، آرزو ، ساجده، شریفه

این دو گروه مدرسه برای مسابقات کشوری بودند

باید با نود و هشت گروه دیگر رقابت می کردند

اما، روز مسابقات کریمه با یک ماشین تصادف کرد و پایش شکست و مسابقات را از دست داد

جایگزین کریمه، دختری به نام مونا بود که باعث پیروزی گروهش در مسابقات شد

بگذریم، اصل مطلب یادمان نرود؛

عزیزم

هر چند نیستی ولی دوستت دارم.

عجب. این داستان واقعی بود؟

با تشکر  از حضورتون.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین نظرات
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث تر
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan