""" ای مستانه ی دلفریبم!
به خواب سی سالگی ام بیا!
من، تو را گم کرده ام
ای وای من، تو را فراموش کرده ام! """
""" در این شهرِ بی تپش، آنچه می تپد خونی است بدون عشق؛
رنگ ها باخت، دل ها مُرد
و من تو را چشم به راهم در خوابِ مرگ؛ """
""" من، تو را دوست دارم ای فرزندِ نافرجامِ زندگی!
و چه ها با تو خواهم گفت، و چه ها با تو خواهم گریست و چه ها سفرها با تو خواهم کرد؛ """
من بیدارم ای مرگ، ای مستانه ی شیرینم! """
- شنبه ۱۱ مرداد ۹۹