دیشب به خواب دیدم:
من و حسن جان به کرمان بودیم
تجارت زیره؛
بعد بلیت گرفتیم رفتیم:
استانبول؛
یک هفته ترکیه بودیم بعد رفتیم:
شانزلیزه؛
آنجا دار و دسته ی همجنسبازها سرمان ربختند، گفتند:
بیایید در کار ما،
حسن آقا گفتند:
استغفرالله
من گفتم:
حسن جان این شد عاقبت برجام شما؟
بیدار شدم و یک راست رفتم مستراح.
- سه شنبه ۳ دی ۹۸