شنگول کار بود
نه شنگول و منگول،
مزاجش با سگی حال می آمد
می گفت:
«لامصب آدمو هار می کنه»
بعد می گفت:
«آدم باید مث سگ پاچه بگیره»
چند سال پیش کارش بیخ پیدا کرد
سرِ یک بیوه رفقیش را کُشت
امروز مراسمِ اِعدامش بود
ولی خبری از شنگول و منگول و حبه ی انگور نبود.
- يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۹۷