"" جای تو هنوز خالی ست میانِ درنگِ چشمانم، ""
گویا تو را به خواب می دیدم
که می خندیدی میان گریه هایم.
"" جای تو هنوز خالی ست میان درنگ چشمانم، ""
گویا دیروز بود
که می بوسیدی میان گونه هایم؛
من تو را می دیدم،
آرام، آرام می رسیدی از نو
و می شکفتی میانِ پلک های بیمارم،
دست نوازشت پر کشید و رفت،
من ماندم و خاطرات بی شمارم.
رسیدنت مبارک امّا،
پر کشیدند، رفتند،
آن سوره های پیام آوران پاک.
من ماندم و خاطرات رفته از یادم.
من ماندم و خاطرات رفته از یادم.
- يكشنبه ۵ شهریور ۹۶