کلاس آخر

یک کلاس مانده است و آن آخرین نگاه خداوند است.

دلقکِ پیر

امشب

به یادِ حافظ 

برون آی

ای طلعتِ فرخنده پی!

که نقشِ یارم در خیال آمد

آن جامِ زُجاجی در کفم نِه

که رغبتِ ایزدی به پیام آمد

""" عروسِ این دلقکِ پیر ناقه ی صالح نبوده و نیست

خیال دوست باید تا حل این مشکل نماید. """

خاص می نویسید!!سپاس!!
با  تشکر از محبت آسمانیتان.
خیلی مفهومی وسنگینه قلمتون
این نوشته دلی بود به بزرگی خودتون بنده رو ببخشید

با تشکر از دل پر مهرتان.
واقعا سنگین نوشتید جناب!
این نوشته دلی بود به بزرگی خودتون بنده رو ببخشید

با تشکر از دل پر مهرتان.
تشکر
خواهش می کنم
ممنونم.
زیبا مثل همیشه
با تشکر از حضور سبزتان.
نوشته تون منو یاد کسی می‌ندازه...
ای کاش اون کس، کسی باشه که شادتون کرده باشه

با تشکر از حضورتون.
 به پشت نافه ی صالح جهاز نتوان بپا کردن...
 ما هر کداممان نقشی بازی میکنیم...
 خوشا آنان که نقشی خوش به دل دارند ..
 بسیار لذت بردم ... سپاس
در این جهان لذتی نیست که نیست
ما همه جیره خوار آن رحمت پیریم.

خواهش می کنم
با تشکر از حضورتان جناب شباهنگ عزیز.
بسیار زیبا
با تشکر از حضور سبزتان.
کاملا نفهمیدم  این شعر  عبارات سنگین داشت ..
زیبا و خیلی هم عالی 
وبلاگتونو دنبال کردم,شما هم لطف کنین وبلاگ منو دنبال کنین
این آقای دلقک پیر تو عکس اولی بیشتر منو یاد فیلم دزد عروسک ها میندازه!
شما رو چطور؟
یکم
ولی منظور ما یه چیز دیگه اس

با تشکر از حضور سبزتان.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین نظرات
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث تر
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan