خرِ ما از کُرِگی دُم نداشت؛
- داستان های بسیاری گفته اند و می گویند -
""" یک عدد گوشی خرید و رفت تاجر شد """
زنگ می زد، به خدا زنگ می زد
کار از اِلتماس گذشته است
- و چه خوب می توان با خدا خندید -
نخستین تجارتَش خودکار بود
- خرید و فروش می کرد -
دو سال خودکاری بود تا فرشی شد
فروشنده ی فرش شد،
سه سال فرشی بود تا گوشی شد، بله گوشی شد.
- جمعه ۱۶ تیر ۹۶