گاهی خسته می شوم
نگاه به آسمان می کنم
آسمانِ ابری،
زیاد چنگی به دل نمی زند
می خواهم غزلخوان بسان...
امّا آهِ حسرت آید، گویدم:
"""با بالِ شکسته نتوان پرید"""
وای از این رنج که ما می کشیم
حوصله ام تَه کشیده است
گاه و بی گاه دلم می گیرد
می خواهم مردانه حرف بزنم
خسته ام ای آسمانِ!
نیست مردی که مرد باشد.
- چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵