شک نکن می کُشمت؛
بلی مُرغت می شوم ولی زیرِ برنجِ دولتت نمی روم
بازی می کند آنکه دیروز بازی می کرد
بچه که بود می گفت، توپم کم باد است
پدرش بادش کرد، رفت دو سه سالی پرسه زد، آمد، گفت:
شک نکن می کُشمت.
- شنبه ۲۲ آبان ۹۵
یک کلاس مانده است و آن آخرین نگاه خداوند است.
شک نکن می کُشمت؛
بلی مُرغت می شوم ولی زیرِ برنجِ دولتت نمی روم
بازی می کند آنکه دیروز بازی می کرد
بچه که بود می گفت، توپم کم باد است
پدرش بادش کرد، رفت دو سه سالی پرسه زد، آمد، گفت:
شک نکن می کُشمت.