به غزل های ناشتا دلخوشم؛
""" کمتر کسی را می شناسم که این چنین، عاشقانه ی نگاهت را دوست داشته باشد؛ """
عزیزم، یک دل است و یک نگاه،
مراقبِ تَرک های بعد از پرتاب باش!
- جمعه ۳۱ فروردين ۹۷
یک کلاس مانده است و آن آخرین نگاه خداوند است.
به غزل های ناشتا دلخوشم؛
""" کمتر کسی را می شناسم که این چنین، عاشقانه ی نگاهت را دوست داشته باشد؛ """
عزیزم، یک دل است و یک نگاه،
مراقبِ تَرک های بعد از پرتاب باش!
می گویند، سالی که نکوست از بهارش پیداست؛
گرانی بیداد می کند """
""" بی دینی هم بیداد می کند؛
زن را حجاب خدا بود و خدا حجاب بود
""" من افسانه سرا نیستم، من خیابان گَردِ خاطراتِ بِکرم؛ """
آدمِ خسته یا سر به بیابان می گیرد و یا خودکُشی می کند؛
در این حالت، جنگ واجب است و خودفروشی حرام؛
""" جنگ قبایل به کنار، جنگ پستان از عجایب است؛"""
روزگار بدیست، ناموسِ کاغذی هم معضلیست؛
- منظور اسکناس است -
آدمی را غیرت خدا بود و خدا غیرت بود؛
این چه جنگیست، ای آدم، حاصلِ این جنگ چیست؟ """
باید به نام تمام گمنامان تاریخ قیام کرد، خاطره گفت و خاطره شنید؛
""" .و من در صحرای خوزستان نفت می فروشم و افتخار می کنم نفت فروشم، نفت فروش
سالِ جدید است و سالِ عاشقی
سالِ خرهای ناز و سگ های دُم کوتاه؛
سالِ روبان، سالِ کلنگ؛
سالِ ترامپ، سالِ سوریه، سالِ غازهای وحشی؛
جنگ است، فدای چشم و ریشِ ماهت، جنگ است؛
"""" من جوانی از تبارِ جنگ های چریکی ام؛
زنده باد وطن، زنده باد من! """"
امروز باغ اجاره است؛
""" ما با تیله ها حال می کنیم؛
حالی به حالی شدیم تا بزرگ شدیم؛ """
این بازار کنایه های ناب دارد؛
رقاصه ها یک طرف، داش مشتی ها یک طرف، جاهلِ سرِ جالیز هم یک طرف؛
من هم در خاطراتِ سینمایی ام، فیلمِ شاهی دیده ام؛
""" لعنت به پیک های پی در پی، لعنت به بابا کرم های بی پی!
جامِ زهر است، بنوش، زن است و آئین به بخاری؛ """
زیبا بود آنچه می پنداشتیم،
من در خاطراتم به جنگ می روم و به خاکِ خوزستان می رسم
و سکوت بهترین نشانه ی رستگاریست:
الله اکبر.
""" گوشی به کنار و دردی به جان؛ """
خاطره ها، خاطره ها، خاطره ها!
کمانِ چشمی بود که تیرِ عشق پرتاب می کرد؛
"" آن نگاهِ عاشقانه مُرد و آن عشق در گورِ سنگی زمان مدفون شده است؛ ""
و من مانده ام با کوله باری از اشک و نفرین و نفرین و نفرین؛
وای چه خاک غریبی!
ترانه های دیروز، دیگر باکری نیستند.